• وبلاگ : 
  • يادداشت : دفتر خاطراتي که......
  • نظرات : 4 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     



    سلام بر شيدا کوچولو


    وبلاگ زيبا و با محتوايي داريد. برايتان آرزوي موفقيت دارم.



    پاسخ

    سلام:ممنونم.

    هميشه بغض پنهاني گلويم را حسابي در نظر دارد و مي دانم که آخر بغض پنهانم مرا بي جان و تن سازد.
    چرا پنهان کنم در دل؟
    چرا با کس نمي گويم؟
    چرا با من نمي گويند ياران رمز رهگشايي را؟
    همه ياران به فکر خويش و در خويشند. گهي پشت و گهي پيشند
    ولي در انزواي اين دل تنها . چرا ياري ندارم من . که دردم را فرو ريزد
    دگر هنگامه ي ترکيدن اين درد پنهان است
    خداوندا نمي دانم
    نمي دانم
    و نتوانم به کس گويم
    فقط مي سوزم و مي سازم و با درد پنهاني بسي من خون دل دارم. دلي بي آب و گل دارم
    به پو چي ها رسيدم من
    به بي دردي رسيدم من
    به اين دوران نامردي رسيدم من
    نميدانم
    نمي گويم
    نمي جويم نمي پرسم
    نمي گويند
    نمي جوند
    جوابي را نمي دانم
    سوالي را نمي پرسند و از غمها نمي گويند
    چرا من غرق در هيچم؟
    چرا بيگانه از خويشم؟
    خداوندا رهايي ده
    کللام آشنايي ده
    خدايا آشنايم ده
    خداوندا پناهم ده
    اميدم ده
    پاسخ

    سلام عزيز.بسيار زيبا بود و مرا به فکر فرو برد.خداوندا پناهم ده.اميدم ده.آمين.
    + دوست 
    سلام شيدا. اونقدر که راجع به حفظ آبروي مومن در دينمون سفارش داريم، راجع به عباداتمون نداريم. چطور تونستي خاطرات و افکار يک نفر رو که در سال 81 نوشته بود و شايد تا الان هم پشيمون شده رو بيرون بريزي و براي ديگران هم بازگو کني؟ ارجاعت ميدم به همون آيه ي : «يوم يفر المرء ...» به قلبت رجوع کن ببين که اگر رابطه ي خوبي با صاحب دفتر خاطرات داشتي، اين موضوع رو عيان مي کردي؟ دعا مي کنم نور بيشتري به دل هممون بتابه. ريحانه رو ببوس!
    پاسخ

    سلام:با اينکه شما وبلاگ نداري و طوري داري وانمود ميکنيد که منو ميشناسيد بايد بگم اگه پستم رو تا آخر خونده بوديد به نتيجه من ميرسيديد.من از زماني که ازدواج کردم زندگي پر فراز ونشيبي داشتم و دارم که کمتر کسي داره و دارم تحمل ميکنم.و اطرافيانم هم انسانهاي شريفي هستند که معصوم نيستند و افکار درونشون هم به خودشون ربط داره اما وقتي يه چيزي به قول شما اينقدر خصوصي رو عمومي ميذاره که هر کسي اون رو ميخونه چرا بايد از کرده خودش پشيمون باشه؟!حالا من نه اون شخصي که بهش اينقدر توهين کرده تو اون سر رسيد اگه فرزندش يا همسرش اون رو ميخوند چه حالي ميشد؟!من ادامه ندادم خوندم رو و گذاشتم همون جا.چون بيشتر دونستن من مسئوليتم رو بيشتر ميکرد.و در قبال اين موضوع همين بس که شايد خاطي با خوندن اين پست به کارش فکر کنه و اون رو بره ونابودش کنه و همون جايي هم هست که بوده سر رسيد.تو وبلاگستان هم دوستان اينترنتي هستند که ميان و نظر ميدن.يکي از خوبي هاي اين پست همينه که شايد به خودمون بيايم.منم از نفس خودم به خدا پناه ميبرم.چون منم معصوم نيستم.التماس دعا.

    بسم الله الرحمن الرحيم


    يَوْمَ يَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِيهِ(34)
    وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ(35)
    وَ صَحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ(36)

    آيات 34-35 و 36 سوره مباركه عبس ....

    ترجمه صحيح از آقاي مجتبوي:

    روزى كه آدمى از برادر خود مى‏گريزد (34)
    و از مادر و پدر خويش (35)
    و از همسر و فرزندانش (36)

    پاسخ

    سلام اقوال مختلفه.و منم تنها مذمون دعا رو نوشتم و نميدونستم تو کدوم آيه شريفه هست ممنونم که آآدرس درست رو لطف کرديد.
    جمله ي يوم يفر المرء .... در سوره ي نبا قرآن است .
    پاسخ

    سلام.اون يوم ينظر المر ما قدمت يداه است.
    :((((( جالب بود
    موفق باشين
    پاسخ

    ممنون.واقعيت بود و بسيار غم انگيز.
    کاربر گرامي
    در تاريخ پنج شنبه 8 دي 90 نوشته (دفتر خاطراتي که...) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. موفق باشيد.
    پاسخ

    ممنون.سلامت باشيد.