سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

تو انباری دنبال کارتون میگشتم تا برای ریحانه باهاش تنگ ماهی درست کنم و بتونه باهاش سر گرم شه.
همین طور که میگشتم چشمم افتاد به سر رسیدی که خیلی خاک گرفته بود و کهنه بود ریحانه گفت برام دفتر بیار نقاشی بکشم!
منم اون رو برداشتم تا ریحانه توش نقاشی بکشه و بعد هم بندازمش دور.
اومدم تو خونه تا برای ریحانه نقاشی بکشم دیدم سررسید خاطراتی است از سال هشتاد و یک.
خیلی غم انگیز بود خاطراتی که توی اون ثبت شده بود و نویسنده اش بسیار افکار ناتمیزی داشت نسبت به افراد جامعه.
به حال اون غصه خوردم که تا چه حد یه انسان میتونه به خودش اجازه بده در حق بقیه توهین کنه و هر چی دلش میخواد توش ثبت کنه.
به حال خودم هم غصه دار شدم که ادمایی که روشون حساب باز کرده بودم تو نیک نامی و مردم دوستی میتونن تا این حد کثیف باشن.
دیگه ادامه ندادم خوندنم رو و رفتم سراغ ناهار که باید میذاشتم.
فکر کنم غذای خوبی نشه.
چون باید با تمام عشق وانرژی دستانم غذا رو تبخ میکردم اما با تاسف تبخ کردم شاید طعمش خوب بشه اما با ناراحتی زیاد!فکر نکنم.
اینجاست که حضرت علی در مورد قیامت از منظر قرآن میفرماید(عبس.34.35.36).و در مناجات حضرت امیر(مناجات مسجد کوفه) که منظور  همین جاست!
یوم یفر المرء من اخیه(34)و امه و ابیه(35)و صاحبته و بنیه(36).
ان روز که که هر کس از برادرش میگریزد.(بلکه)او از مادر و پدرش.و از زن و فرزندش هم میگریزد.
هم میشه گفت هر کس گرفتار اعمال خودش است و نیاز به شفاعت داره.و هم اینکه از هم فرار میکنند نسبت به افکار و رفتارهایی که پشت سر هم از هم دارند.
 ای کاش خاطراتمون فقط خوبی ها رو ثبت میکرد.
و باز هم ای کاش همه اون جوری بودیم که باید میبودیم.
پ ن الف:یادمون باشه وقتی خاطراتی رو ثبت میکنیم که یه روز ازش پشیمون میشیم حتما بعد از گذشت یه مدتی از اون اون رو به جای بایگانی نابودش کنیم تا شرمنده دیگران نشیم و آبرومون جلوی بقیه نره.
پ ن ب:از این به بعد باید تو انباری خونمون هم با احتیاط دنبال چیزی بگردم.


دفتر خاطراتی که...... 


[ پنج شنبه 90/10/8 ] [ 11:38 صبح ] [ شیدا ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

شیدا....شیدا.....شیدا!!
موضوعات وب

  

 
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 273159