وبلاگ :
يادداشت :
قلمم از گفتن آن شرم دارد ....اما چه کنم؟!
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هيوا
سلام
ناراحتيه شما رو درک ميکنم، من خودم ولايتيم و رهبرم رو واقعا و قلبا دوست دارم.
اما يه چيزي.... قانون رو يه لحظه بذاريم کنار، به دينمون و مخصوصا مذهبمون که تامل کنيم، ميبينيم که بين همه ي ائمه (عليهما السلام) هيچ وقت موردي پيدا نشده که وقتي کسي بهشون توهين يا ناسزا يا بي احترامي و ... کنه ايشون سريع عکس العمل متقابل نشون داده باشن و يا اين اجازه رو به يارانشون داده باشن ...
بهرحال هرکسي براي رفتارش دليل داره، اصلا دليل هم نه ! بيماره ...
اونچيزي که اينجور مواقع به ما آموزش دادن سکوت برپايه عقل هست و کمک و راهنمايي به شيوه صحيح .... هرچي باشه اونطرف هم انسانه ...
خواهر خوبم يادمون باشه ما شيعه ايم و پيرو .... مراممون رو سعي کنيم در جهت خواست مولا و سرورانمون تعيين کنيم.
چيزي که امروز هم رهبر ما ازمون ميخواد همينه .... اينجوري ثابت ميکنم که دوستشون داريم.
پاسخ
سلام آبجي خانوم:بله من اول سعي کردم که ناديده وناشنيده بگيرم اما به گفته خود رئيس کلينيک اين خانوم از حد گذرونده بود و تا حالا چندين بار اخراج شده ولي دوباره نميدونم چه جوري برگشته خدا ميدونه!بله اجازه نميدن اما متاسفانه جو کوفي مسلک شده و تنها راه سعادت چنگ زدن به ريسمان ولايت فقيه هست. يا علي.سربلند باشيد.