|
رو به پنجره نشسته ام و این یاور همیشه وفادارم نیز در کنارم بی صدا و آرام در حال ورق زدن خاطرات خوش لحظاتی است که فقط و فقط ثبتشان میماند!! باران این رحمت الهی در حال بارش است و نم نم و ارام آرام گویی میداند که شب از نیمه گذشته و تنها دل های بیقرار امثال منی است در جستجوی گمشده ای!! آرام آرام پلک هام بر روی هم میرود و باران نم نم کم کم به شیشه میخورد و پلکها دست از سماجت برمیدارند و گوش به نوای باران میدهم! زیر باران باید رفت.................. چشمها را باید شست.................جور دیگر باید دید!! اما من! چترم تشته باران کنار کمد لباسهایم آویزان و ملتمس در حسرت قطره بارانی. من! خسته و بی حال کنار لپ تاپم این یاور همیشه گی ام گوش به صدای باران سپرده ام و مینوازد جسم و جانم را با نوایش..... نم نم.....کم کم.....
[ چهارشنبه 91/8/24 ] [ 2:47 صبح ] [ شیدا ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |